محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

محمدطه

یه مطلب خنده دار

1390/6/20 23:58
نویسنده : ام طه
962 بازدید
اشتراک گذاری
وااااااااااااااااااای من که مردم از خنده

از خودم نیست از  اینجا کپیش کردم.

رفتم بانک پول بگیرم. کارمنده میگه پول رو میبرین؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام وایسم اینجا هر کس رقصید بریزم رو سرش شاباش بدم

یه طوطی گرفتم. فامیلمون اومده میگه طوطیه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم

دارم تو حیاطمون موتورمو تعمیر میکنم به مامانم میگم دستمال بیخودی داری؟
میگه میخوای موتورتو تمیز کنی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام هل هله کنان برم تو کوچه کردی برقصم

رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر. یارو گفت : راحت باشه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خار داشته باشه

با گل رفتم بیمارستان. نگهبان میگه گل برای مریضتون آوردین؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم خواستگاری تو با این سیبیلات...

سوار تاکسیم میگم آقا نگه دارید. میگه پیاده میشی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام باد لاستیکا رو چک کنم...!

حدود ۳ صبح بود رفتم سر یخچال پارچ آب رو برداشتم آب بخورم.
دوستم بلند شده میگه می‌خوای آب بخوری ؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو خواب یادم افتاد به گلا آب ندادم می‌خوام بهشون آب بدم

زنگ زدم میگم مامان بیا منو گرفتن ... میگه خاک تو سرم, گشت ارشاد؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ مرکز نخبگان ایران

 

حواسم نبود با صورت رفتم تو در. یارو میگه ندیدیش؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ من داركوبم می خوام با منقار یه سوراخ برا خودم باز كنم برم تو

زنگ زدم 115، میگه آمبولانس میخواین قربان؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه پلیس 110 میخوام، بقیش هم آدامس بدین!

به اپراتور اداره میگم لطفا شماره فلانی رو برام بگیر. میگه گرفتم وصل کنم؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ فوت کن، قطع کن

رفتیم رستوران، میگم 2تا جوجه لطفا. میگه جوجه کباب؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ازین جوجه رنگیا، یه قرمز بدین یه سبز

به یارو راننده میگم. آقا اگه میشه یكم سریعتر. الان هواپیما میپره...
میگه، به سلامتی مسافرین؟...
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ فندك هواپیما دیشب دستم جامونده، میرم بدم به رانندش

دارم از گرما میمیرم، خودمو مثله چی دارم باد میزنم. بابام میاد میگه چیه ؟ گرمته ؟؟؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم حداکثر سرعت چرخش مچم رو امتحان میکنم

با دوستم سه ساعت تو صف نونوایی وایساده بودیم صف 40 متری نوبتم شده. یارو میگه نون می خوای ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ تا الان قطار بازی می کردیم واگن آخرم بودیم

رفتیم غار علیصدر، به رفیقم خفاش نشون دادم. میگه وای خفاشه؟!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بتمن بود. اجاره خونه گرونه اینجا سکونت دارن فعلا

داریم 10 نفری بازی شبکه ای میکنیم. اومده میگه جدی حال میده؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اسکولیم! عذاب داره اما میخوایم تهذیب نفس کنیم

پیک پیتزایی میاد در میزنه. یارو میگه پیتزا آووردی؟!؟!؟
میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم آشغالاتونو ببرم

در آسانسورو باز کرده کوبونده تو سر من از درد اشکم در اومده میگه آخی دردت اومد؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دیدم شب جمعه اس به یاد مرده هامون افتادم یه دیده ای تر کردم!!!

تو یه ساختمون نیمه کاره با کلاه ایمنی وایسادم
کارگره میگه مهندس کلاه گذاشتی آجر تو سرت نخوره؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام آقای ایمنی بیاد با هم کلیپ انیمیشن بازی کنیم

دارم حرف میزنم هی زبونم میگیره، بابام میگه:چته زبونت بند اومده؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام حرف بزنم اینجا بد آنتن میده!!!

دوستم پاش تو گچه، یارو میگه شکسته؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ پاشو گچ کرده که از شهرداری عوارض نوسازی بگیره

سوار تاکسی شدم رسیدیم سر خیابون. گفتم مرسی. آقا می گه پیاده می شین؟
می گم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خواستم بین مسیر یه تشکر ناغافلی کرده باشم جو از سنگینی درآد

به استاد میگم لطفا كمكم كنید دارم مشروط میشم. میگه نمره میخوای؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ نظر شما رو در مورد مقدار و جنس خاكی كه باید بریزم تو سرم میخوام

میگم آقا شهید همّت کجاس؟ میگه بزرگراه شهید همّت؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ می‌خواستم خودشو پیدا کنم یه خانواده‌ای رو از نگرانی در بیارم

دستمو بلند کردم از استاد سوال کنم.
میگه شما سوال داری؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خواستم خطوط کف دستمو بهت نشون بدم فالمو بگیری


اومدم به بابام میگم بابا پول بده، میگه مگه پولات تموم شده؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ با اون یه ذره پول تو جیبی رفتم یه بنز خریدم، بقیشم گذاشتم بانک!
میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ با اون دست فرمونت میخوای پول بنزم بهت بدم لابد؟!!!
میگم شما هم مگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ رو بلدی؟! میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ ! فقط تو بلدی !!!
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محمدطه می باشد